ترمهترمه، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 4 روز سن داره

ترمه دخملی آسمانی

8 ماهگیت مبارک نفسم

عزیزم هشت ماهگیت مبارک  دختر دلبندم ببخشید که با چند روز تاخیر دارم مینویسم چون این ایام دیدوبازدید عید بود فرصت نداشتم  عشقم 8 ماه از زیباترین روز دنیا میگذره و هر روز چیزای جدید رو با تو تجربه میکنم چه روزای قشنگ و شادی رو داریم با هم میگذرونیم  از خدا هزاران بار ممنون و سپاسگذارم که من و بابا رو لایق و شایسته  مادر و پدر بودن دونست و تو فرشته ی نازنین رو به ما داد    کارایی که تو هشتمین ماه زندگیت انجام میدی: سینه خیز میری ولی کم و هنوز بقول بعضی مامانا خوش بحالمه که وسایل خونه  از دستت در امان هستن چند روزی هست که خودتو به حالت چهار دست و پا درمیاری ولی ح...
11 فروردين 1392

هفت سین دخملی

عشق مامان چون نوروز امسال اولین عید زندگی شماست برات یه سفره هفت سین جدا از سفره خودمون پهن کردم (هفت سین نوزادی)  پارسال که تو دل مامانی بودی با یکی از تخم مرغای هفت  یه جوجو درست کردم که تو بودی .   ظرفهای هفت سین که به شکل کالسکه هست و خودم درست کردم چون دوست داشتم هفت سین عشقم خوشگل باشه و کار دست خودم باشه  بجای تخم مرغ از تخم کبک استفاده کردم که کوچیکتره و متناسب با سفره کوچولوی دخمل نازم اینم از عکسای ترمه جونم کنار هفت سینش:                  ...
10 فروردين 1392

اولین بهار زندگیت مبارک

نازنینم اولین بهار زندگیت مبارک   نوروز امسال در کنار تو رنگ و بوی دیگه ای داشت پارسال توی وجودم در کنار ما بودی و امسال با وجودت در کنار ما شادی رو به ما دادی  خدایا بخاطر این لطفی که به ما داشتی تا همیشه تو را شکر میگوییم لحظه تحویل سال خیلی خسته بودی چون قبلش برده بودمت حمام و طبق معمول همیشه بعد از حمام خواب ولی من و بابا دوست داشتیم لحظه تحویل سال و سه تایی  کنار سفره  هفت سین باشیم خلاصه به هر کلکی که بود تورو بیدار نگه داشتیم ولی فقط تا 2-3 دقیقه بعد از تحویل سال   این عکس قبل از سال تحویل روی پام داری چرت میزنی    این عکس دقیقا" لحظه تحویل سال ...
8 فروردين 1392

چهارشنبه سوری

تق تق تق فشفشه  فاصلمون کم بشه هیزم و نفت و آتیش دوست دارم خداییش سیب زمینی به سیخه عکس گلت به میخه غماتو بیار فوتش کن کینه داری شوتش کن هوا بهاری میشه سرما فراری میشه زردی ازت دور بشه هرچی میخوای جور بشه  دختر گلم دیشب شب چهارشنبه سوری بود و رفته بودیم خونه مادربزرگ بابایی و بابایی تو رو دو بار از روی آتیش  رد کرد خیلی هیجان زده شده بودی از دیدن آتیش ها  عزیزم الان ساعت 1:30 و آخرین دقایق سال نود و یک رو سپری میکنیم امسال بهترین سال زندگی من و بابایی بود و اومدن تو زندگیمون رو سرشار از عشق کرد امیدوارم سال جدید سالی پر از تندرستی برای تو و همه نی نی های ناز  باشه و از همین ج...
30 اسفند 1391

مبارکه عزیزم

هوووووووووورا     هوووووووووورا اولین دندون ترمه جونم جوونه زد دلبرکم امروز ساعت : وقتی میخواستم بهت شیر بدم متوجه شدم که دندونت داره درمیاد البته اول شک داشتم چون دندون بالایی بود ولی وقتی لمس کردم و دیدم سفته   مطمئن شدم که اولین مرواریدت در حال دراومدن هست عزیزم  تازه فهمیدم علت این بی تابی های این چند روزه چی بوده  الهی قربونت بشم که اذیت شدی و کم خواب شده بودی  توی چند روز آینده مامان جون آش دندونی درست میکنن ولی فعلا   بخاطر فوت شوهر خالم نمیتونم جشن دندونی بگیرم ولی بعد از تعطیلات نوروز حتما" جشن میگیریم بابایی با مادرجان و عمه...
22 اسفند 1391

خوابوندن ترمه !!!

دخمل گلم امروز عصر ساعت 6:30 بابا رفتن مشهد البته مثل همیشه با یک ساعت تاخیر بعد از رفتن بابایی پدر جون اومدن دنبالمون و ما رو آوردن خونشون از ساعتهای حدود 9:30 مامان جون میخوان تورو بخوابونن و تا الان که ساعت 11:30 و من دارم این مطالب رو مینویسم مامان جون همچنان درگیر خواب کردن شماست حالا هرچی من میگم ترمه جون تا ساعت 1:30 -2 بیداره مامان جون و پدرجون قبول نمیکنن خدا کنه که امشب و زود بخوابی عزیزم چون هنوز دو شب دیگه مونده که اینجا باشیم تا بابایی برگرده اینجا هم با پدرجون داری تلوزیون نگاه میکنی      ...
20 اسفند 1391

عقبکی!!!!!!!!!

دخترم از دیروز بعد از ظهر دوباره من و مامانی را خوشحال و شگفت زده کردی . شروع به خزیدن کردی اما نه به جلو بلکه رو به عقب و عقبکی !!!!!!!!!!   من و مامان بی صبرانه منتظر خزیدن رو به جلوی تو هستیم      ...
16 اسفند 1391

7 ماهگیت مبارک

  دختر نازنینم عمرم عشقم نفسم  7 ماهگیت مبارک یا بهتر بگم 7ماه و 7 روز و 7ساعت و 7 دقیقه و 7ثانیه   مبارک   عزیز دلم 7 ماه و 7روز از قشنگترین روز زندگی من و بابایی میگذره و ما شاهد رشد و بالندگی تو هستیم و با هر کاری که یاد میگیری و انجام میدی لبخند رو به لبمون میاری اندر احوالات ترمه جونی: عشقکم الان که یاد گرفتی غلط بزنی تعویض پوشکت سختترین کار دنیاست چون حتی برای 5 ثانیه حاضر نیستی به پشت بخوابی تا پوشکت رو عوض کنم     خیلی بلا شدی و وقتی داری شیر میخوری مرتب دستت رو میاری جلوی دهنم تا دستاتو ببوسم   توی روروئک که میذارمت دور تا دور خونه می چرخ...
11 اسفند 1391