از شیر گرفتن ترمه جان
سلام دخمل نازم
فدات بشم که الان مثه فرشته ها خوابیدی
اگه بیدار بودی عمرا اگه میذاشتی من وبتو آپ کنم
مدتی بود که بدلیل اینکه بغیر از شیر چیزی نمی خوردی تصمیم داشتم از شیر بگرفتمت
به امید اینکه شاید اشتهات بهتر بشه و غذا بخوری
هجدهم فروردین ماه بود که بعد از بیست ماه و پونزده روز که از تولدت میگذشت
با استفاده از قطره تلخک این تصمیم عملی شد
بقدری این قطره بدمزه بود که با همون یکبار کلا" شیر خوردن رو گذاشتی کنار
و دیگه هرگز تقاضای شیر نکردی
البته نزدیک به ده یازده شب موقع خواب خیلی اذیت شدی
اصلا نمیتونستی بخوابی خیلی کم خواب شده بودی
برای مدت کوتاهی دوباره گهوارتو درآوردم تا بتونم بخوابونمت
ولی خیلی کمکت نکرد
گاها" تا ساعت پنج صبح بیدار بودی و خوابت نمیبرد بعد که به هزار
مکافات میخوابیدی دوباره ساعت هفت یا هشت بیدار میشدی
خدارو شکر که با همه ی سختیهاش گذشت
الان بیشتر از سه ماهه که میگذره و بازم خدارو شکر که
اشتهات بهتر شده و غذاتو میخوری