کپل پا!!!
قربون اون پاهای کوچیک و کپلی بشم ممممممممممممممن ...
سنبل در اومد از حموم
آش دندونی بردیا
عزیزکم بردیا جون بالاخره اولین مرواریدش در اومد . دیروز مامان بزرگ بردیا جون (خاله بابایی) آش دندونی درست کردن و آوردن در خونه . خیلی خوشمزه بود . ایشالا که هم بردیا و هم تو همه مرواریداتون به راحتی دربیان عزیزم . ♥♥♥♥♥ ...
ساعت خواب !!!
دختر نازم مجبور نیستی با من و مامانی تا ساعت 2 شب بیدار باشی باور کن اگه زود بخوابی به هیچ جای دنیا بر نمیخوره تا حالا دو سه بار شده که از بس به زور خودتو بیدار نگه داشتی و شیطونی کردی که یهو گردنت افتاده پایین و من ترسیدم و وقتی نگاهت کردم دیدم خوابت برده !!! کاش فقط همین بود گاهی اوقات هم که بد خواب میشی اونقدر گریه میکنی که همه رو کلافه میکنی چند وقت پیش آقای همسایه میگفت چرا این دخمل شما اینقدر گریه میکنه اینم بلایی هست که سر همسایه ها بعضی شبا در میاری ...
سیه چشم بابایی
مرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد قضای آسمان است این و دیگرگون نخواهد شد ...
چند تا عکس
ترمه جون در حال مکیدن گوش عروسکش : ترمه خانوم و بردیا جون : ترمه جون در حال صحبت با بابایی: چقدر تو معصومی عزیزم : ترمه جون و پسر عمه ها : ...
ماه زندگی من
عزیزم دیشب که از خونه پدر جون برمیگشتیم توی مسیر چشممون به ماه افتاد خیلی قشنگ بود و توی این هوای سرد زمستونی من وبابا رو وسوسه کرد تا تلسکوپ رو ببریم رو پشت بوم و ماه رو رصد کنیم بابایی زنگ زد و عمه الناز هم اومد بالا ماه زندگی من دیشب ماه آسمون میخواست با تو رقابت بکنه اما نتونست . عکس زیرو با گوشیم گرفتم : ...
گریه
دختر ت نازم تا همین یک ماه پیش وقتی میخواستی گریه بکنی چنان با مزه صورتت در هم میرفت و من عاشق اون حالت صورت بودم که اوقاتی که من پیشت بودم و مامانی نبود اگه میخواستی گریه بکنی مانعت نمی شدم !!!!!!!!!!!!!!! ...