اولین پست بابا ایمان
ترمه گلم چند روزی هست که با مامانی تصمیم گرفتیم که وبلاگ تو را به صورت دو نفری و جداگانه به روز رسانی کنیم چرا که بعضی مواقع آنقدر سر مامانی شلوغ میشه که بر خلاف میلش نمیتونه وبلاگ تو را به موقع آپدیت نماید . واسه همینم تو اولین پست شعری را که برات گفتم می نویسم : ترمه جان ای نور هر دو دیده ام لطف حق را در وجودت دیده ام چون که نور ایزدی بر ما فتاد منت حفظ تو را بر ما نهاد مادرت سرگشته و حیران توست جان بابا عمر من بر پای توست آن لب لعلت چو خندان می شود از بر هر غصه درمان می شود ای نماد و مظهر عشق و امید تا قیامت بخت تو باشد سپید از خدا خواهم برایت تا ازل زندگی در کام تو همچون ...