بازم مشهد
دختر قشنگم معذرت که برای چند روز نتونستم وبتو آپ کنم چون یه سفر پیش آمد و
یکشنبه هفته قبل منو تو و بابایی با پدر جون و مامان جونی و خاله لادن رفتیم مشهد پیش
مادر جون و عمه الهه و عمه الناز .
عمه الهام و آقا منوچهر و فربد و کیاوش هم چند روز قبل از ما رفته بودن اونجا .
اولین تجربه ی سفر زمینی بود که خدارو شکر خیلی اذیت نشدی
تو این سفر بردمت آرایشگاه و موهاتو کوتاه کردم خیلی ملوس شدی و کلی هم گریه کردی
البته قبلا"خودم یه بار موهاتو مرتب کرده بودم (تو حمام)
دو روز از سفرمون گذشته بود که خبر دار شدیم شوهر خالم فوت شدن
و ما به سمت رفسنجان حرکت کردیم خیلی مسیر طولانی بود و کمی اذیت شدی
* مجددا"این مصیبت رو به خاله ی عزیزم و خانوادشون تسلیت میگم *
اونجا خیلی دختر خوبی بودی و با اینکه شلوغ بود و چهره های نا آشنا زیاد بودن ولی اصلا"
غریبی نکردی و مثه همیشه خانومی کردی عشق من
دیشب هم رسیدیم خونه و اینقدر خسته بودیم که نفهمیدیم کی خوابمون برد .