نازنینم 9 ماهگیت مبارک
عزیز دلم 9 ماهگیت مبارک
ماشالا روز به روز بزرگتر میشی و شیرینتر و بخصوص شیطونتر
الهی قربونت بشم یه 2-3 روزی بود که سرماخوردی و کمی بیحال بودی
اما خدارو شکر از دیروز بهتری و دوباره شیطنت هات شروع شد
الان دیگه به راحتی چهاردست و پا میری
خودتو به لبه ی مبل و کاناپه میگیری و می ایستی و از این کار لذت میبری
از دیروز هم یاد گرفتی که خودتو به زور بالا بکشی و بیای تو آشپزخونه
سوار ماشین که میشیم خودتو میندازی رو دنده
و تمام مدت رانندگی باید دستت روی دنده باشه
عاااااااااااااااااااااااااااااشق پیاده روی هستی و وقتی بیرون میریم
با خودت حرف میزنی و کلی ذوق میکنی
از اینکه لباسایی رو که تا میزنم بر داری و تاشونو باز کنی و
گاها" با اون دستای کوچولوت پرتشون می کنی اینور اونور لذت میبری و
نمیدونم چرا احساس غرور میکنی
( البته لباسای خودت رو )
وابستگیت به من و بابایی بیشتر شده و موقع بیرون رفتن بابایی
کلی گریه میکنی
الهی من فدات شم عشقم چند شب پیش
میخواستیم بریم بیرون وقتایی که من مانتو و روسری میپوشم
میفهمی که داریم میریم ددر
من که مانتو و روسری مو پوشیده بودم از کنارت رد شدم
که برم گوشیمو بردارم ‚ فکر کردی که دارم بدون تو میرم و در حالی
که به شکم خوابیده بودی با ناامیدی تمام سرتو گذاشتی رو زمین و شروع
کردی به گریه کردن اونم با چه سوزی جگرم آتیش گرفت وقتی تو این
حال دیدمت . سریع اومدم بغلت کردمو هزارتا بوسیدمت
در ضمن یه گله هم ازت دارم
اصلا" اجازه نمیدی موهاتو ببندم ‚ تحت هیچ شرایط ‚
وقتایی هم که با کمک بابایی با کلی مکافات موهاتو می بندم
در کمتر از 5 دقیقه گل سرتو در میاری و میندازی
امروز برای قد و وزن بردمت درمانگاه
وزن : 8550gr قد : 71cm دور سر : 45cm
متاسفانه گفتن وزن گیریت خوب نبوده و مجددا" دو هفته بعد برای چکاب بریم
اینم چند تا عکس :
امیدوارم بزرگم که شدی به آشپزخونه و کاراش علاقمند باشی
عااااااااااااااااشق ماستی
و البته آب بازی تو لیوان
یکی از تفریحاتت بازی با این زنگوله هاست
گاهی وقتا هم مثه یه فرشته کوچولو میشینی با عروسکات بازی می کنی