تعیین جنسیت
هشتم اسفند ماه قرار شد برای تعیین جنسیت بریم سونوگرافی حدودا ساعت 10 بود که بابایی اومد دنبالم و رفتیم دکتر اون روز هوا ابری بود و نم نم بارون می بارید. برای من و بابا فقط سلامت بچه مهم بود اما یه حس قشنگ مادرانه ته دلم بهم می گفت که این هدیه خداوندی دختره وقتی که دکتر گفت بچه دختره خیلی خوشحال شدیم (یه دخمل ناز و خوشگل تو راهه ... آخ جون) و سریع با بابایی رفتیم دو جعبه شیرینی گرفتیم و اول رفتیم خونه پدرجون من و بعد هم خانه مادر جان بابایی
وجود تو برای همه ما خیلی عزیزه و خیلی دوستت داریم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی