داریم میریم مشهد
دختر عزیزم دیروز صبح بابایی به همراه مادرجان رفتند مشهد و من و تو دیشب رو
خونه پدرجون خوابیدیم . خیلی دختر خوبی بودی گلم
و بر خلاف شبهای قبل که قبل از خواب کلی گریه میکردی
دیشب اصلا" گریه نکردی و فقط تا ساعت 2:25دقیقه
بیدار بودی و با صدای بلند با در و دیوار حرف میزدی و نمیزاشتی بقیه هم بخوابند
امشب هم من و تو قرار بریم مشهد پیش بابایی و مادر جان و عمه ها
اولین مسافرت دخملی خانم
ایشالا به سلامتی بریم و برگردیم .
اگه فرصت کنم حتما" اونجا وبتو آپ میکنم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی