واکسن 4 ماهگی

1391/9/15 16:37

نویسنده : مامان لاله

1,047 بازدید

اشتراک گذاری

چون سوم آذرماه روز جمعه بود و شنبه ویکشنبه هم تعطیلی بود یه روز زودتر یعنی روز پنجشنبه

بابایی از اداره پاس گرفت و ساعت 10 اومد دنبالمون که بریم واکسنتو بزنی . وقتی داشتم لباس هاتو عوض می کردم خیلی خوشحال بودی چون می دونستی می خواییم بریم ددر و ماشین سواری ولی مامانی ناراحت بود چون قرار بود واکسن بزنی ولی

خبر نداشتی و هی ذوق میزدی و تمام مسیر با خودت حرف میزدی حالا چی میگفتی و به کی ما

که نفهمیدیم خلاصه رسیدیم به درمانگاه ابوذر غفاری اونجا به ما گفتن نمیشه واکسن رو

زودتر زد حتی برای یه روز و بعد از تعطیلات بیاین . یه کم خوشحال شدم ولی بالاخره که چی باید

واکسنتو میزدی .دوشنبه صبح دوباره رفتیم درمانگاه روی تخت خوابوندمت آماده برای زدن واکسن و البته آماده برای گریه هات عمرو نفسم . خانم واکسیناتور خیلی سریع

واکسن رو زدن طوری که بعد از درآوردن سوزن از پات تازه شوع به گریه می خواستی بکنی که تا

دهنت باز شد فورا" یه قطره فلج اطفال چکوندن تو دهنت واز اونجایی که این قطره خیلی بد مزه است گریه کردن یادت رفت و فقط با قیافه ای درهم دهنتو مزه مزه می کردی . بعد از زدن