ترمهترمه، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 11 روز سن داره

ترمه دخملی آسمانی

سفر به یزد و دندون 7 و 8 و 9

ترمه جونم عشقم عمرم نفسم سلام  به روی ماهت   بازم تاخیر گل نازم     روز چهارشنبه بیست و هفتم شهریور من و تو و بابایی  همراه پدرجون و مامان جونی با قطار رفتیم رفسنجان عروسی زهرا جون (دخترخالم) خیلی خوب بود و خوش گذشت فقط چون عروسی تو باغ بود و هوا هم یه کوچولو سرد بود بنده سرماخوردم ولی خدا رو شکر  تو مریض نشدی 2 روز بعد از عروسی هم رفتیم یزد تو و بابایی اولین باری بود که یزد و میدیدین سفر خوبی بود و خوش گذشت ولی چون چهار روز بیشتر یزد نبودیم و از طرفی من و بابایی  سرماخورده بودیم نتونستیم همه ی جاهای  دیدنی رو بریم  تو سفر دندو...
15 مهر 1392

ششمین دندون و راه رفتن دخملی

سلام                              سلام سلام    هورااااااااااااااااا                             هوراااااااااااااااااا هورااااااااااااااااااا    بالاخره ترمه جونم راه افتاد بعد از یکماه تلاش برای راه رفتن و زمین خوردن های مکرر بالاخره عشقکم از روز جمعه شروع به راه رفتن کرد البته هنوز تعادل کافی نداری خیلی بامزه راه میری و وقتی به جایی که میخوایی میرسی کلی ذوق میکنی نازگلکم ششمین دندونتم به سلامتی دراومد ا...
14 شهريور 1392

:-)

ترمـــــــــه جـــــــــونم   بازم معذرت دخترم که با تاخیر اومدم  عشقم حالا اومدم تا خبرای این چند روزی رو که نیومدم وب رو بگم : اول از همه ی دوستان عزیز وبلاگی بابت تبریکهای پر از محبتشون  تشکر میکنم  عزیز دلم از تولدت بگم که روز جمعه 4 مرداد تولد گرفتیم یه تولد خیلی کوچولو و چون تو ماه رمضان بود مهمونا برای افطار دعوت بودن   ایشالا سال بعد حتما" جبران میکنم فرشته خانومم   برای واکسنت اصلا" اذیت نشدی ولی رشدت اصلا" خوب نبود گلم   وزن : 8950gr     قد : 72cm  دور سر :  46.5  نمیدونم چکار کنم که وزن گیریت خوب بشه ...
23 مرداد 1392

گپ و گفتی با خدا

عزیز دلم دقیقا" پارسال این موقع هیچ خبری از اومدنت نبود  البته توی این دنیا  ولی توی اون دنیا تو توی این لحظات خبر داشتی که داری میایی زمین و با دلهره و اضطراب  داشتی با خدا صحبت میکردی که از قرار معلوم اینگونه بوده :   ترمه :می گویند فردا شما مرا به زمین می فرستید، اما من به این کوچکی و بدون هیچ کمکی چگونه می توانم برای زندگی به آنجا بروم؟ خداوند:در میان تعداد بسیاری از فرشتگان، من یکی را برای تو در نظر گرفته ام،  او از تو نگهداری خواهد کرد.   اما تو هنوزاطمینان نداشتی که می خواهی  بیایی یا نه  و گفتی :اما اینجا در بهشت، من ...
3 مرداد 1392

تکرار یه روز خوب

عشـــــــــــــــقم سلام  الهی قربونت بشم   فردا بهترین روز زندگی من و باباییِ   روز تولد تو    باورم نمیشه که یک سال گذشت  انگار همین دیشب بود که با بابا رفتیم بیمارستان   وقتی یاد اون شب میفتم گریم میگیره   لحظه ی تولدت و اولین باری که تو رو گذاشتن توی بغلم  تا همیشه توی ذهنم حک شده خدارو هزار بار بخاطر وجود تو فرشته ی نازنین شکر میکنم    دلبرکم چون تولدت همزمان با ماه مبارک رمضان شده  و هم اینکه چون هنوز کوچولویی و توی شلوغی مهمانی   ممکنه کلافه بش...
2 مرداد 1392

نی نی شکمو

سلام عشقم    بالاخره منم برای شرکت در مسابقه نی نی شکمو عکس ارسال کردم   امیدوارم که جزء نفرات برتر باشی   دوستانی که تمایل دارید به ترمه جون رای بدید لطفا" کد 693 رو به شماره ی 20008080200 پیامک بزنید پیشاپیش از لطف همه ی شما عزیزان سپاسگذارم     ...
26 تير 1392

چهارمین سالگرد ازدواجمون

با آمدن تو بهترین و زیبا ترین لحظات وارد کلبه خوشبختیمان شد تو را از خدایی خواستم که به رحمت بی کرانش ایمان دارم پس برایم بمان و بدان که تا بی نهایت عاشقانه دوستت دارم سالگرد ازدواجمان را به تو تبریک میگویم  مهربان ترینم وقتی تو با منی ٬ سرود و شادی با من است در ضمیرم نقش تو را بر قلبم حکاکی کردم و هر لحظه دلم به یاد تو میتپد در قلب من آفتاب تابان باش .   ترمه ی عزیزم در چهارمین سالگرد عروسی من و بابایی یازده ماه و شانزده روزه شدی عشقم اولین حضورت رو در سالروز یکی شدنمون  تبریـــــــــــــــــــــک میگم     یـــــــــــــــادش بخیــــــــــــــــــ...
19 تير 1392